تِلوُر (telur): پرخور ، شکم خوارهتِلوُری(teluri) : شکم خوارگیتُلِه (tole) : محدودهتِلِه(tele) : دام :در
زبان فارسی به فتح تا آمده است " تَلِه "تُلِه بِه تُلِه (tole be tole): مکان به مکان ، نقطه به نقطه اززمینتِلِه کِه(tele ke) : سست ، سرسریتِلِه کِه بَندی (teleke bandi): چیزی را سست وبی پایه درست کردن ، نیم بندتِلِه کِه بِندی کَرت(teleke bandi kart) :دوچیزرابه حالتی سست وسرسری بهم پیوستنتِلِه گی (telegi): رو به آفتاب ، جایی که آفتاب صبح و عصر به آن بتابدتُلی (toil): پُرز پنبه و پشمتِم نی (temni): ابزاری فلزی مانند چفت در پشت درب خانه هاتِم نی خُوس سامُون (tem ni xos sAmun): بستن در از پشتتُمبُوس وا(tombus vA) : پُر باد ، آیلرس جلد 1 ، صفحه 239تِنگنامون(tengnAmun): به تنگنا آوردنتِنگُولی ، تِنگولی چی(tenguli) : تنگ ، جای کم عرضتَنوُرِه(tenure) : دودکشتَنِه (tane): پیکره ، بدن ، نیرو ، انرژیتَنِه دار (tane dAr) : بانیرو و توان ، دارنده نیروتَنِه دارتامُون (tane dArtAmun) : با نیرو و توان بودنتَنِه مُوند (tene mund) : تنومند ، قوی ، پر انرژی ، پُر زورمنبع: کتاب دستورزبان
گزی نوشته: اقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در جمعه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 13:36 توسط حق شناس | گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 12:00