بِرا (berA): برادر
بِرائی (berAi): برادری
بِراز(berAz): شایسته ، شایستگی
بِرازَئَه (berAza a): شایسته ، برازیده
بِرازا (berA zA): شایسته
بَرازامُون (berAzAmun) : شا یستگی داشتن ، سزاوار
بِرازاموُنی (berAzAmuni): برازیدگی ، شایستگی
بِرازنامون(berAznAmun): شایسته کردن
برازنده بودن
بِرازُوژِه(berAzuzhe): شایستگی اش را دارد
بِراژَن (berAzhan): برادر زن
بِراگی کَرت (berAgi kart): حالت برادری رابجاآوردن
بِراگی (berAgi): صفت برادری
بَرام (barAm): برای من
بِرامِرِه (berAmere): برادر شوهر
بِراوا (berAvA): برادران
بَراوُن گُو (barungo): برای آنکه
بَرغی یِه(barghiye) : درب قدح
بَرکِه(barke) : برای که
بُرگِه(borge) : انباشته ای از صیفی جات ،مرتب چیدن خربزه و هندوانه
بُرگِه کَرت (borge kart): طبقه بندی کردن
بِرگی (beregi): درگاهی پایین دیوار در اتاق
بُرمِه (borme): نوعی ازعلوفه مخلوط باآرد
بَروبوُم(baro bum) : خانواده
گلبانگ گز...برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 206