لغات زبان گزی (53) :

ساخت وبلاگ

بدپَکُ پُز (bad pako poz): بد روی ، بدصورت

بَد پُوزُ دُوماغ  (badpuz dumAgh): زشت روی

بَد پُوزُلوُِ (badpuzlu): بد خوراک ،به کسی که در خوردن غذا رعایت ادب را نکند.

بَد دُو مُولی (bad do mo li):ترشروئی

بَد دُِوم(bad dum): ترش رو

بَد دوُِمی (bad dumi): بد اخلاقی

بَدُ رَد گی (bad ragi): بد خلقی

بَدُ رَد وات (bado rad vAt): ناسزا گفتن

بَد زِنتُ  زا (bad zen to zA) : به زنانی که حالت ویار دارند و زایمان سختی دارند  گفته می شود

بَد گِل (bad gel) : زشت ، نا زیبا

بَد مِنِشت ، بَد مِنِش  (bad menesht): بد طبع ، به کسی که از غذا یا چیزی بدش آید

بَد نُوم قَتل(badghatl)  , متهم به قتل  , آیلرس جلد1 ، صفحه 166

بَر(bar) : برای ، به جهت

بَر (bar): درب

بَر اُفتُو (bar ofto): رو به آفتاب

بَر کَندُونِه (barkandune): زشت ، برای اینکه به کسی که زشت است به صورت کنایه به او بگویند که زشت است         می گویند " دُِومای برکندونه مونووِه "یعنی صورتش زشت است

بُر گَلِه(bor gale): بخشی از گله

بُر گَندوُم(bor gandum) : بخشی از گندم

بِرَئه (bera a): بریده شده ، اصطلاحاً درآبیاری مزارع وقتی که سدآب بریده شده باشدگویند

بِرِئی (berei) : جوی آب اصلی در مزارع ، مادی

گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 2:57