اوُناجی (unA ji): آنهاهم
اوُناژ (unAzg): آن را
اوُناژوُن(unAzhun) : آنهارا
اوُنای گُو(unAy go) : آن کسانی که
اُونت، اونتا(unt) : بریدن ،قطع کردن
اوُنتاموُن (untAmun): بریدن
اُوِویروِس ساموُن (over ves sAmun): آبستن شدن
اُویار(oyAr): کسی که آبیاری می کند
اُویاری کَرت (oyAri kart): آبیاری کردن
اُویاری کَرتِه (oyAri karte): آبیاری شده
اُویاری(oyAri0: آبیاری
اُِوِیشا oyshA)): مستراح ، نام یکی ازپادشاهان قدیم در خزر که به خاطر حمله خزران به ایران این نام برای اوانتخاب شده است
اُویُِوش (o ush): آب جوش
اُویی (oy): آبی ، منسوب به آب
َاَه لُوبُِود (ahlebud): درستکار ، صالح
اَه (Ah): پلیدی، ناپاکی، معمولا چیز های نا پاک را به کودکان این طور گویند،
"اِه"و"اِ" (eh): لفظ تعجب
اِهُِورامون (ehurAmun): سرخ شدن
اِهَه ، اُهُو، دِهَه(ehe): لفظ تعجب و تمسخر
ای بیزِه (ibize): خربزه
اِی شال لا (ishAl lA):واژه وارداتی از زبان عربی " انشاءالله "
ای گیتاموُن (igitAmun):گرفتن
اِی میر(imir) : خمیر
برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 178