معرفی شاعران گزبرخوار(میرزایحیی خان برومند) :

ساخت وبلاگ

ترجمه احوال میرزا یحیی خان برومند به نقل از کتاب تاریخ شفاهی خاندان برومند به قلم استاد منوچهر برومند متخلص به سها
"صاحب لوای عرصه تجرد صفا مرحوم مغفور مبرور میرزا یحیی خان برومند جزی ، فرزند حاج محمد علی خان کلانتر و برادر زاده محمد رضا خان سرتیپ گزی ،‌ ملقّب به محبوب علیشاه و متخلص به صفا از دراویش سخنور سلسله جلیله خاکساریه ابوترابی و از صاحب منصبان اداره سجل و ثبت احوال اصفهان‌ بود که ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۱۲۷۹ در گز بر خوار محله حاجی تولد یافت و روز دوم اسفندماه ۱۳۵۲ در منزل شخصی واقع در شهر اصفهان محله باب الدشت ، دیده از دیدار جهانیان فروبست. در تکیه لسان الارض از تکایای تخت فولاد ، که مدفن دراویش و عرفاست ،به خاک سپرده شد .
میرزا یحیی خان برومند. افزون بر آنکه به مناسبت تحصیلات حوزوی بر مبادی عربیت و ادبیت وقوف داشت. به مناسبت هم نشینی با استاد حسن وحید دستگردی، و درک مجالس ادبی میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی متخلص به خلف و عباس خان شیدای شهرکردی و شیخ محمد باقر مسجد شاهی معروف به الفت اصفهانی و استاد ملک الشعراء بهار، فاضل خوش نویسی صاحب سخن و چابک قلم بار آمده بود ، که خطوط سته را نیکو می نوشت و در نوشتن خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق تبحر استادانه داشت . همچنین سخنوری گوینده بود که‌ مثنویات و غزلیات متعدد عارفانه و قصائدی در مدح و منقبت حضرت علی علیه السلام و ائمه‌ءاطهارسلام الله علیهم می سرود، که از حیث سخنوری متوسط است . بنا به خصلت آزادیخواهی و استعمار ستیزی از حامیان دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت به شمار می آمد . با سرودن قصائدی در تجلیل از نهضت ملی و‌تبجیل از دکتر مصدق در نهضت استیفای حقوق حقه ملت و مبارزه با ایادی بیگانه شرکت می جست . همین خصوصیت آزاد منشی و آزادیخواهی او بود که وی را در جوانی به مبارزه با پسر عمویش محمد کریم خان سالار اقبال بر انگیخت . به نحوی که در آغاز جوانی و مقارن دورانی که به تحصیل علوم قدیمه اشتغال داشت . با استمداد از مراجع مذهبی و توصیه ی مرحوم سید حسن مدرس به وزیر کشور و حاکم اصفهان ، توانست به مظالم محمد کریم خان سالار اقبال در گزپایان دهد و وی را از حکومت برخوار بر کنار کند. از حيث کمالات روحی خیر خواه و فروتن و خوش مشرب و مهربان بود و به لحاظ توانایی های جسمی موروثی از پدرش حاج کلانتر ، بر حسب اقوال خویشاوندانی که دوران جوانی او را دیده بودند ، از کرّ و فرّ پهلوانی بی بهره نبود. در کشتی گیری و سوارکاری تیر اندازی مهارت داشت .شانزده ساله بود که با بانو خورشید بیگم برومند ، نواده دختری سرتیپ گزی ازدواج کرد حاصل این ازدواج سه فرزند بود .یک پسر به نام احمد علی و دو دختر به نام‌های ایران و نصرت".مرحوم برومند درکارتحقیقی آقای آیلرس آلمانی که برای بررسی وتحقیق زبان گزی ازطرف موسسه باستان شناسی آلمان به ایران سفرکرده بود،نقش مهمی راایفاکردوتمامی آداب ،رسوم،باورها وداستانها،ضرب المثل های زبان گزی،آداب کشاورزی ،معرفی وسایل مورداستفاده کشاورزی سنتی رایج درشهرگز (دهه 1340شمسی) را به ایشان منتقل کردکه حاصل آن چاپ دوجلدکتاب به زبان آلمانی باعنوان زبان گزی بود.(1979میلادی). این دوجلدکتاب درزمستان 1401شمسی ،بوسیله : حسن حق شناس جزی به زبان گزی وفارسی ترجمه ،باعنوان : داستانهای عامیانه از کهن دیارگز(200جلد) چاپ ودردسترس عموم قرارگرفت.

سروده ای از مرحوم یحیی خان برومند :

ساقیاشراب باره

برموباده ناب باره

تاببان زخویش بی خو

بونان به چش خودارا

آما طائفه گر چه مس سیم

به خودا خودا پرس سیم

کارا بر خودا کرمه

نپسندمه ریا را

***

درسرش هرکی هوای یارو

چشمه او چشی تاسحر بیارو

اون گُ دربستر راحت خودرو

کی به فکر این دل بیمارو

کی میسربی بی یه بی رنج گنچ

هریایی د مُهرئی بو مارو

ترسمه آزرده ببان خونندگون

ورنه درد دل مو بسیارو

***

بشان واشان ازاین عالم به در شان

بشان از چین وماچین دورترشان

خبرآریدبراون یار جونیم

ازاین دوری وسو یا دورتر شان

نسیمی کزبن اون کاکل آیو

مورا خوش ترزبوی سمبل آیو

چوشوی گیران خیالادرا در آغوش

سحرازبسترام بوی گل آیو

*****************

کشاورزی بژاته خو ژن خویش
تنم افسرده ئو از رنج بسیار
زبس بم کنت زیمین خوکندن جون
کف دس سام همه ژ پراز تولو
ازافتو پوس وگوشت مو کوبابو
مو از مردوم بین چیئیم نئو کم
قووای ترمه و اطلس وپوشند
همه دارند ماشین سوواری
به پاسخ مرد را اینگونه بژوات
تواین اندیشه را از سر به در که
گو شویی ترس امیر خو چش نداره
به آزادی زوقون مرد دلیره
پلنگ و فیل بو یا ببر یا شیر
اِبی ذوق و نفس در موسم گل
هزاربار نون ای یه و کار ویتر

گو ای فرزانه ی بیچاره ی ریش
نداران اندکی آسایش از کار
گُ شاید دس آران مو یک لووه نون
همه انگولیا مو هل و ولو
ز سرما اویاری، حالام خرابو
گُ سرداری کرند، خو فیس و پرچم
شراب وشربه از هرکس ونوشند
همه دارند پول وکار و باری
ژن فرزانه ،خب مردونه بژوات
زکار نوکری صرف نظر که
ز پرسیش ها، ریشه رو خوس نداره
روبا بی یه زخدمت، گر گُ شیره
ببه روبا صفت در ژئر زنجیر
ندارو رو قفس چون گیر کو بلبل
گو دس برسینه وِس سه ور کلانتر

گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 14:40