اُولَمبِه (olombe): آبگوشت کم چرب
اُولُور (o lor):لُورِه -آب پنیر
اُولُوک(olok): سوراخ
اُولُوکُو بیرین (oloko birin): سوراخ وسوراخچه
اُولُوکیُ بیرین(oloki birin): سوراخ سومبه
اُولُوکی دوُماغ(oloki dumAgh): سوراخ بینی
اُولُوکی(oloki): سوراخی
اوُلِه (ule) : اتلاف وقت
اوُلِه شُوموُن(ule shomun): وقت تلف کردن ، طفره رفتن
اُوماج(umAj): نوعی آش ، به آن " کاچی چوندَری " هم می گویند که با چغندر و برگ آن و کمی آرد پخته می شود
اُومَدُ نَئَه مَد دارتامُون(umadna mad dArtAmun): رونق و بی رونقی داشتن،احتمال به خوب یا بد بودن کاری
اُومَدُ نَه مَد(umadnamad): شُوکوم ، خوب و بد
اُومَد(umad): رواج،رونق ،خوبی
اُومُِلوُل (o melul): آب نیمه گرم
اُومِه(ume): آمد، این واژه را بیشتر به صورت "بومه " تلفظ می کنند اما دراصل "اومه "می باشد
اوُمِیموُن (umeymun): آمدن
اوُنتاموُن(untAmun) : بریدن
اوُنتِه (unte): بریده ، برش داده شده
اوُنتِه گی (untegi): بریدگی
اُونچِه،اُونچی(onche): آنچه
اُونگُشتَر(ongoshtar): انگشتر
اُونگُوشتُونِه(ongoshtune): انگشتانه
اوُنی گُو(unigo) : آنکسی که
اَوُوء(avu): دو زن که یک شوهر داشته باشند
منبع: کتاب دستورزبان گزی
نوشته: آقای محمدعلی یزدانی گزی
برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 166