نیست دردی که به حکم تو مداوا نشـود
نیست قلبی که به یاد تو مصفا نشــــود
کوه گاهی به اشارات تو در رقـــص آید
قطره بی اذن تو تبدیل به دریا نــــــشود
شمع اگر آفت پروانه شداز امر تــــو شد
دهن غنچه نخواهی تو اگر وا نشــــــــود
سبزه را گرتو نخواهی ندمدبر لب جــوی
سرو بی حکم تو آزاده و رعنا نـــــشود
گوش با امــــــــــــرتویارای شنیدن دارد
دیده جزبا کرم ولــــــــطف تو بینا نشود
زنده گردید اگر مرده زانـفــاس مسیـــح
مرده بی اذن تو فرمان بر عیسی نشــود
احمدی گرندهی گوش به فرمــــــان خدا
تاابدساحلی ازبهر تو پیدا نشــــــــــــــود
برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 147