غزلی از مرحوم حیدرعلی خان برومندگزی :

ساخت وبلاگ

صرف کردن عمر را در خدمت یاران خوش است
سعی در مشکل گشایی از گرفتاران خوش است
روزدارم انتظار شب چو ای یاران مرا
بردن شب را بسر با ماه رخسارانم خوش است
شادم ازاین که به نقد جان خریدم مهر دوست
چون متاع خوب وارزان برخریداران خوش است
شوق می نوشیدنم درحال تنهایی نبود
چون مرا می خوردن اندر جمع میخواران خوش است
زآنکه دربندغم تو نیست دلجویی چه سود
دل بدست آوردن ازچون ما گرفتاران خوش است
ای طبیب دردمند دل خدا را همتی
چون مداوای دل این گونه بیماران خوش است
چیدن گل صبحگاهان دربهاراز شاخسار
تا بود برچهره ی گل شبنم باران خوش است
بارسنگین تعلق افکند از پا تو را
درسلوک راه حق حال سبک باران خوش است
تا بود جولانگه زاغان بدرفتار دشت
کبک را ماوا گرفتن اوج کهساران خوش است
گفت رندی گربه برزمی شاهدان مست وخراب
دان برومندا درآنجا حال هوشیاران خوش است

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۱ ساعت 11:26 توسط حق شناس  | 

گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 177 تاريخ : دوشنبه 29 فروردين 1401 ساعت: 15:07