گلبانگ گز

متن مرتبط با «نامه» در سایت گلبانگ گز نوشته شده است

سوگ نامه :

  • توسط حق شناس | سه شنبه چهاردهم فروردین ۱۴۰۳ | 13:25 انالله واناالیه راجعوندرپی اتفاق های ناگواری که درفروردین سال 1403 درشهرگزاتفاق افتادودرپی آنها ،خانواده هایی عزادارشدند ،به یادبود آن عزیزان سفرکرده :(محمدقائم مولویان .مهدی مولویان.اسماعیل حاتمپور.حجت علیمرادی.بانوفاطمه مهدی شیری .حسین علیمرادی.زینب علیمرادی.زهرا علیمرادی )شاعران شهرمان سروده هایی انشادکردند :چقدرشهرغریبانه اشک می باردچقدرشهر غمین وشکسته دل داردخداگواه کهن بوم تلخ اوقات استخداگواه که خون ازدو دیده می باردگرفته درد نفس های کوی وبرزن راخدای را که خدا مرگ را بیازاردبه پاره های دل پاره پاره ات سوگندرواست گر که خدا جان زغصه بسپاردچگونه تاب بیارند شانه های وطنکه باز نعش جوان روی دوش بگذاردهزار داغ نسشته به چهره ی شهرمسپهر این همه اندوه را که بشماردعبدالکریم الیکی :1403.01.10 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زندگی نامه مرحوم ظهراب حیدرزاده :

  • توسط حق شناس | دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ | 5:52 من درسال 1326 مصادف با 15/5/1366 هجری قمری بدنیاآمدم. درسال 1332 درحالیکه درعبدل آباد زندگی می کردیم.نام مرا در دبستان شهرگزنوشتند. درشهرگزکنارپدرومادر بزرگ خود بودم. من در روزهای پنج شنبه به عبدل آباد می رفتم وغروب جمعه به شهرگز برمی گشتم. وجالب آنکه تمام این مسیر رفت وبرگشت را پباده می رفتم. تنها خوراکی من یک کیسه نان خشک بود که مادرم روزهای جمعه آن را به من می دادند تایک هفته آن را داشته باشم. در ریاضی استعداد فوق العاده ای داشتم، بطوری که در کلاس پنجم وششم به من لقب انیشتین داده بودند. مسائل ریاضی را به چندین روش حل می کردم. بعدازاتمام تحصیلات به عنوان نگهبان مزرعه به تهران رفتم وکم کم کار کشاورزی رادرآنجا یادگرفتم .بعدازآن به خوزستان رفتم وچندین سال کارصنعتی انجام می دادم .درسن 18 سالگی مامورین مرا گرفته وبه خدمت سربازی بردند .من که خانواده فقیری داشتم ،گفتم:اگر مرا به خدمت ببرند ،خانواده ام چکار می کنند!!! بنابراین فرار کردم . ولی همان موقع تصمیم گرفتم درارتش استخدام شوم.پس به اصفهان برگشتم وپیش آقای رضاگرسیوز که درآن زمان سرگردارتش بودند ،رفتم وبه ایشان مطلب خودرا گفتم. هم چنین گفتم که می خواهم درشهراهواز منطقه خدمتی من باشد. آقای گرسیوز گفتند: بناست تاسه روز دیگر عده ای را به اهواز بفرستیم ،آیا می توانی خیلی سریع مدارک موردنیاز وکارهای مربوط به استخدام را انجام دهی؟ من هم قول مساعددادم وشب اعزام تمامی مدارک استخدامی را کامل وتحویل سرگرد گرسیوز دادم وصبح فردامرا هم به اهواز اعزام ک, ...ادامه مطلب

  • چاوش نامه :

  • بسمه تعالی همانطور که می دانید ومی دانیم ،درگذشته هایی نه چندان دور ،وقتی کسی یا کسانی می خواستند به زیارت مشهدمقدس یاعتبات عالیات و یا سفرحج بروند ،قبل از حرکت آنها ،مردم جمع می شدند وکسی که به چاوش می گفتند،باخواندن اشعاری مذهبی ،به مشایعت وبدرقه مسافریامسافران فراهم می رفتند واین خودنشان دهنده این بودکه مردمسافریامسافران ،باهمه خداحافظی نموده ودعای آنها ،توشه سفرشان می شد وهم این که، مردم می دانستندکه اگر فلان شخص یااشخاص، چندروزی درشهریا روستا خبری ازاویا آنها نیست، به مسافرت رفته یارفته اند.هم چنین موقع برگشتن آن مسافر یا مسافران ،دوباره مردم محل جمع شده وباچاوشی خوانی ،به استقبال آن مسافریامسافران رفته واو یا آنها را تادرب خانه مشایعت می کردند.این نکته قابل یادآوری می باشد که درشهرگز ما،فامیل چاوشی داریم ،که نشان دهنده آن است که این کار (چاوشی خوانی)درشهرگزبرخوارازقدمتی طولانی برخورداراست. متاسفانه دردنیای امروز، این رسم فراموش شده ،وحتی برادریاخواهرهم ،که می خواهد به مسافرت برود ،بدون هیچ اطلاعی می رود وبعداز چندروز ،مامتوجه می شویم، که مثلا برادریاخواهرمان به مسافرت رفته است بگذریم .اشعاری که معمولا چاوش ها می خواندند ،زیادبود .متاسفانه سراینده این اشعار هم معلوم نیست که چه کسی یاچه کسانی بوده اند.درهرحال، اینجانب دروسایل شخصی مرحوم پدرکه به جای مانده ،به کتاب چاوش نامه برخوردم ،که احتمالا چاپ دهه چهل شمسی باشد،باتوجه به قیمتی که پشت جلدآن نوشته شده است .( ارزش: 3ریال) .(جایگاه فروش : شرکت نسبی کانون کتاب.تهران .ناصرخسرو).حیفم آمدکه ازآن بی خبرباشید.آن را نوشته وبارگذاری نمودم.ثواب این کار ،باشدبرای بانی این کاروسراینده اشعارچاوش نامه .چاوش نامه(حضرت امام رضاعلیه السل, ...ادامه مطلب

  • عزانامه ی محرم (احمدخاکسار) :

  • توسط حق شناس | سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ | 10:18 عزانامه ی محرمیک باری بین زیمین وزمون پربلا ببو بومه محرم از ره وماه عزا ببـــــــــــو وخت عزا وماتمو انگار گوتافلـــــــک بیژگیته گرت غربت وماتم سراببــــــواین سوگ وماتم ازکبویارب گو اینجوریازماتماژده خون به دل مصطفی ببــو سرتاسرزیمین ده عزادار وجن وانس بازجی عزای زاده خیرالنسا ببــــــــو برپاببو عزای حسین پور فاطمـــــــه ازاون زمون گو واقعه کربلا ببـــــــو وختی حسین تشنه جیگر بومه کربلا زخم جفا به پیکر آل عبا ببـــــــــــــو خاکاژجی رنگ خون بیگیت اون لحظه نینوا وختی گو شاه دین بسوی نینوا ببـــــــو یک مشت خاک سرزیمین کربلاژ وگیت بژوات برای کشتن مو یا بنا ببـــــــــــو از مرکباژده گاره اومه شاه کربــــــــلاتا خیمه گاه لشکر خژ راکرو بپـــــــــاشاهی گو نور دیده زهرای اطــــــهرو فرزند مرتضی اوو سبط پیمبــــــــــرو خویک سپاه اندک دشمن جی بی شمار روکربلا خـــولشکر اعدا برابــــــــــــرواردوژ بپا که شاه ولایت خوســوز دل چون بیژدی ارض کرببلا مثل محشرو واژاژ که اهل بیتا ژو بژوات گو زونبیدون این سرزمیـــــــــن تصرف این قوم کافرو یاده به جز شهادت آما نژون گـووه یا ده قعه زنیزه و شمشیر وخنجرو زونبید گو کربلای بلا خیز برآمـــااین سرزیمین برای آمادادن سـرو یاده به جز اسیری و رنج و بلا نئو اوننده سر زپیکر و صاپاره پیــکرو هرکی گوژه بشوبشو ای همرهان مو چون سرنوشت مو به خداونـد داورو خوهمرهان خژ بژات اوشاه بی نظیرمونمگووه شوما ببیدون کشته واسیروختی بژات حسین گو شهیدم به کربلا ماتم سرا, ...ادامه مطلب

  • زندگی نامه و شخصیت امام حسن (ع) :

  • امام حسن پسر علی بن ابی طالب (ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. در سن 37 سالگی با وی برای خلافت و جانشینی امام علی (ع) بیعت شد. مدت امامت حضرتش شش ماه و سه روز به طول انجامید. پس از آن تحت شرایط و عوامل خاص در سال 41 ه.ق با معاویه صلح کرد و به مدینه مراجعت , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها